كنگره شيخ صدوق
درباره وبلاگ
زندگی نامه شیخ صدوق 

محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به(شیخ صدوق) در سال های 306 یا 307 هجری قمری در خاندان علم و تقوی در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارزندگی نامه شیخ صدوق 

محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به(شیخ صدوق) در سال های 306 یا 307 هجری قمری در خاندان علم و تقوی در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای بزرگ زمان خود بود. گرچه در آن روزگار، عالمان و محدثان بسیاری در قم می زیسته اند ولی پرچم هدایت و مرجعیت بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد یعنی علی بن بابویه(پدر شیخ صدوق) بوده است. او دکه ای کوچک در بازار قم داشت و از طریق کسب و کار و در نهایت زهد و عفاف، امرار معاش می نمود و در ساعاتی دیگر از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات می پرداخت. جلالت شأن و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری(ع) طی نامه ای، او را با لقب(شیخ)، (فقیه )،(معتمد) مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد. شیخ صدوق روزگار طفولیت و سنین جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای خانوادگی اش سپری کرد و تحت تعلیم و تربیت پدر قرار گرفت، به گونه ای که به لحاظ تیزهوشی و حافظه فوق العاده قوی در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یافت و توانست در کمتر از بیست سالگی، هزاران حدیث با سلسله سند آنها را حفظ نماید و از همه مهم تر به آنها عمل نماید.
یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق، روی کارآمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعه مذهب(آل بویه) بود که بر بخش بزرگی از ایران، عراق و جزیرة العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست " رکن الدوله دیلمی" در آنجا رحل اقامت گزید. ش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای بزرگ زمان خود بود. گرچه در آن روزگار، عالمان و محدثان بسیاری در قم می زیسته اند ولی پرچم هدایت و مرجعیت بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد یعنی علی بن بابویه(پدر شیخ صدوق) بوده است. او دکه ای کوچک در بازار قم داشت و از طریق کسب و کار و در نهایت زهد و عفاف، امرار معاش می نمود و در ساعاتی دیگر از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات می پرداخت. جلالت شأن و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری(ع) طی نامه ای، او را با لقب(شیخ)، (فقیه )،(معتمد) مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد. شیخ صدوق روزگار طفولیت و سنین جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای خانوادگی اش سپری کرد و تحت تعلیم و تربیت پدر قرار گرفت، به گونه ای که به لحاظ تیزهوشی و حافظه فوق العاده قوی در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یافت و توانست در کمتر از بیست سالگی، هزاران حدیث با سلسله سند آنها را حفظ نماید و از همه مهم تر به آنها عمل نماید.

یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق، روی کارآمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعه مذهب(آل بویه) بود که بر بخش بزرگی از ایران، عراق و جزیرة العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست " رکن الدوله دیلمی" در آنجا رحل اقامت گزید. 
(0) نظر
شنبه سیم 11 1395
خبر انلاین: در حدود سال 1238 هجری قمری، سیل عظیمی آمد و تمام اراضی مزروعی و باغات اطراف شهرری را آب فرا گرفت و بعضی از مناطق را تخریب نمود که در این حادثه، واقعه عجیبی نیز اتفاق افتاد و بعد از سالیانی طولانی قبر شیخ صدوق منکشف شده و بدن شریف وی تازه و معطر و کاملا سالم و بدون هیچگونه تغییر و عیب و نقصی هویدا گردید.

تفصیل این واقعه را بسیاری از بزرگان در کتب خود، مانند: خوانساری در کتاب روضات، تنکابنی در کتاب قصص العلمأ، مامقانی در کتاب تنقیح المقال، خراسانی در کتاب منتخب التواریخ، قمی در کتاب فوائد الرضویه و رازی در کتاب اختران فروزان ری و همچنین در مقدمه کتب مرحوم صدوق، از جمله کتاب کمال الدین صدوق و مقدمه کتاب خصال صدوق نقل نموده‌اند.

اما شرح واقعه چنین است:
باغ مستوفی در اطراف شهرری، یکی از باغاتی بود که در آنجا زراعت می‌کردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مکانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شکافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی که به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد که آب قسمتی از آن را تخریب کرده بود.

وقتی که برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده کردند که تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیکو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب کردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یک دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ‍ ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود که چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده کفن که از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاک ریخته بود!

این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، که در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا کرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حکیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا کردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند.

با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند که بر روی آن چنین نوشته شده است:

هذا المرقد العالم الکامل المحدث، ثقة الامحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی.

پس از بررسی‌های کامل و پیدا شدن این سنگ نبشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی کنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت کردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه کاری نمودند.

مرحوم آیة الله مرعشی نجفی کلامی را نیز در ادامه بیان می‌دارند که: " مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریبا پس از نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود. " 


(0) نظر
شنبه سیم 11 1395
 پرداختن به نوشته هاى صدوق خود کتاب مستقلى را مى طلبد و بجاست که ( کتابنامه صدوق) نگارش یابد و نوشته هاى این دانشمند گرانمایه به جامعه علمى اسلامى شناسانده شود. .شیخ طوسى رحمه الله در کتاب ( الفهرست) نوشته است : وى ( صدوق) نزدیک به سیصد کتاب تاءلیف کرده است .) نجاشى در کتاب ( رجال) خود که بعد از فهرست شیخ نوشته شده ، ۱۹۸ کتاب صدوق را نام برده است .این در حالى است که اهمیت صدوق به زیادى تاءلیفات وى نیست ، بلکه به سودمندى کار اوست . نظم و تدوینى که وى در احادیث معصومین علیهم السلام به وجود آورده است تا عصر او سابقه نداشته و این نیز حکایت از تسلط بسیار عمیق وى بر روایات دارد.
(0) نظر
شنبه سیم 11 1395

در مورد زمان دقیق و محل تولد او چندان نمی‌دانیم، اما با توجه به این‌که پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشتة نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامه‌ای به امام زمان او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمد نام گرفت. ابن بابویه خود به این مطلب افتخار می‌کرده است (دانشنامة ایران و اسلام، ج 3، ص 431).

 

ابن بابویه از کودکی، در قم، نزد محدثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهم‌ترین استادان او در این دوره می‌توان پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن‌ بابویه، ثواب‌الاعمال، ص 15، 17، 40؛ همو، الخصال، ص 429).

در 352 ق، برای دیدار با محدثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکه و مدینه و از آن‌جا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدثی می‌یافت به محضرش می‌شتافت و از او حدیث می‌شنید و اجازة نقل حدیث می‌گرفت. مدتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از ابن‌بابویه حدیث شنیدند می‌توان شیخ مفید را نام برد(پاکتچی، ج 3، ص 63؛ ولایتی و دیگران، ج 1، ص 307-308).

در 354 ق، از عراق خارج شد و پس از مدتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در 367 ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا 368 ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبل‌بوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن‌ بابویه، الخصال، ص 198).

(0) نظر
شنبه سیم 11 1395
ابن‌بابویه از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه می‌کنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده می‌شود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسلة سند آن‌ها بیان شده است. او در همة آثار خویش به متن روایت اکتفا می‌کند و از هرگونه اظهارنظر و استنباط خودداری می‌ورزد؛ فقط گاه در چارچوب آنچه در روایات آمده است به رد برخی احادیث می‌پردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روش‌های خاصی دارد (همو، لایحضره‌الفقیه، ج 1، ص 234-235؛ همو، الاعتقادات، ص 47).
(0) نظر
شنبه سیم 11 1395

ابن‌بابویه از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آن‌که او از بزرگ‌ترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آن‌ها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعة شیعه را، به نام مدینۀ‌العلم، نوشته است. ابن‌بابویه، هم‌زمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمع‌آوری و تنظیم و دسته‌بندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دست‌رفتن آن‌ها شد (شیخ طوسی، ص 157).

اهمیت دیگر ابن‌بابویه در تبیین عقاید شیعی و طرح‌ریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در سفرهای بسیارِ خود عقاید شیعه را برای مردم تبیین می‌کرد و گاه برای تأکید بر مطلب کتابی می‌نوشت. بسیاری از کتاب‌های او در این سفرها خطاب به مردم این شهرها یا در پاسخ به پرسش‌های ایشان نوشته شده است. او در پی‌ریزی مرزهای عقیدتی میان شیعیان امامی با شیعیان زیدی و اسماعیلی، که در آن روزگار بسیار فعال بودند، نقش بسیار مهمی داشت. همچنین در تثبیت مسئلة اعتقاد به امام غایب و وضعیت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همة آن‌ها مهم‌تر کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ است؛ به همین علت او در رأس دیگر علمای اخباری قم مبارزه‌ای بی‌امان با عقاید انحرافی و غلوآمیز در مورد امامان شیعه را رهبری کرد. این تلاش به تکفیر و شکست مقطعی مُفوّضه، که خود را نمایندگان جریان اصیل مکتب تشیع معرفی می‌کردند، در آن دوران انجامید. ابن‌بابویه تلاش کرد میانه‌روی در اعتقاد به امامان را نشان دهد؛ راهی که نه غلو و زیاده‌روی در حق ایشان باشد، نه کوتاهی و تقصیر. چندی بعد با تلاش‌های شیخ مفید، در بغداد، مؤلفه‌های عقلانی معتزلی در کلام و عقاید شیعی راه یافت و به جریان مسلط در کلام شیعی تبدیل شد و کلام روایت‌محور ابن‌بابویه از رونق افتاد (پاکتچی، همان، ص 64-65؛ ابن‌ بابویه، من‌لایحضره‌الفقیه، ج 1، ص 234-235).


(0) نظر
شنبه سیم 11 1395

آثار ابن ‌بابویه را می‌توان به دو دستة آثار چاپی و خطی تقسیم کرد. از مهم‌ترین آثار او می‌توان بدین موارد اشاره کرد:

1مدینۀ‌العلم، یکی از منابع پنج‌گانۀ حدیث شیعه که حجمی بیش از من لایحضره‌الفقیه داشته است. این کتاب تا اوایل عصر صفوی در دسترس بوده است، اما علامۀ مجلسی با صرف اموالِ بسیار هم نتوانسته بدان دست یابد. با از میان رفتن این کتاب، منابع حدیث شیعه چهار کتاب شدند که به کتب اربعه معروف‌اند (شیخ طوسی، ص 157).

2من لایحضره الفقیه، مشهورترین و بزرگ‌ترین کتاب ابن‌بابویه، پس از مدینة‌العلم، که از کتب اربعة حدیث شیعه است. در این کتاب حدود 6 هزار حدیث نقل شده و بر اساس ابواب فقهی تدوین شده است. در این کتاب، بر خلاف روش کلینی، در سند روایت فقط نام نخستین کسی که روایت را از امام شنیده ذکر شده است. در عوض، ابن‌بابویه در بخشی الحاقی، که به «مَشیخه» معروف است، سلسلة سند خود به هر یک از آن راویان را بیان می‌کند. این مشیخه از مهم‌ترین منابع رجالی شیعه است. من لایحضره الفقیه را ابن‌بابویه در شهر ایلاق، در نزدیکی تاشکند کنونی، نوشته است (ولایتی، نقش شیعه، ص 343؛ دانشنامة ایران و اسلام، همان، ص 432).

3عیون اخبار الرضا، دربارة زندگی و احادیث روایت‌شده از امام رضا(ع) که به درخواست صاحب بن عباد، وزیر دیلمی، نوشته شده است.

4معانی الاخبار، در این کتاب، حدیث‌هایی که ابهامات آیات و روایات را توضیح داده‌اند جمع‌آوری شده است.

5امالی، مجموعة درس‌ها و سخنرانی‌های ابن‌بابویه است که شاگردانش آن را تحریر کرده‌اند.

6علل الشرایع، در آن احادیثی که فلسفه و علل احکام را توضیح می‌دهند جمع‌آوری شده است.

7کمال‌الدین و تمام النعمة، دربارة امام زمان و غیبت او و وظیفة مردم در زمان غیبت است. ابن‌بابویه در مقدمة این کتاب نوشته که امام زمان در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است (آقابزرگ طهرانی، ج 21، ص 97).

8الاعتقادات، در این کتاب آنچه را هر شیعی باید بدان اعتقاد داشته باشد برشمرده است. شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد حاشیه‌ای بر این کتاب نوشته و در مواردی آن را نقد و رد کرده است. این کتاب به‌خوبی شیوه‌های متفاوت مکتب اخباری قم و مکتب عقلانی بغداد در کلام را و نتایج مترتب بر این شیوه‌های متفاوت را نشان می‌دهد (دانشنامة ایران و اسلام، همان‌جا).

 

برای خواندن متن کامل این مطلب، می توانید به کتاب «منتخب زندگینامه یکصد و ده چهره از آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران «بارقه های آفتاب»، جلد اول، چاپ سوم، 1390، انتشارات امیرکبیر» مراجعه نمایید.

(0) نظر
شنبه سیم 11 1395
X